پيام دوستان
+
* اين را يکي از رفقا فرستاد زيبا بود:«نصيحت بزرگي خيلي ساله تو ذهنم مونده
ميگفت: اگه مهمون خونه اي بودين و
صاحب خونه براتون چاي آورد
رد نکنين
شايد اين تنها چيزيه که براي پذيرايي از مهمونش داره
و اگه نخورين نميدونه بايد چيکار کنه....
دوستان حواستون به دستاي خالي هم باشه..».*
مهرباني #
3:39 عصر
+
بير اوچئيديم بو چيرپينان يئلينن/باغلاشئيديم داغدان آشان سئلينن/آغلاشئيديم اوزاق دوْشَن ائلينن/ بير گؤرئيديم آيريليغى کيم سالدى/اؤلکه ميزده کيم قيريلدى ، کيم قالدي .... شاعر:شهريار/ترجمه در نظرات
*ترخون بانو*
2:44 عصر
کاش با اين باد هيجان انگيز طوفاني پرواز مي کردم/با سيل روان از کوهسار به هم تنيده بودم/با ايل و خويش دور افتاده ام گريه شوقي داشتم/جويا مي شدم که اين جدايي را چه کسي بين ما انداخته/در محلمون کي از دنيا رفته و کي زنده مونده/ *ترجمه(خودم)* =)
زيباست @};- اشعار شهريار همهشون قشنگن. خوش به حال شما ترکزبانها که زيباييشو دقيقتر و عميقتر درک ميکنين
پيام رهايي
11:58 صبح
1 فرد دیگر
9 فرد دیگر
+
من آن نيم که حلال از حرام نشناسم
شراب با تو حلال است و آب بي تو حرام.
سعدي
عارفانه هاي يک دوست
8:25 صبح
من بودم و شب و شراب ...
تنهايي و دل خراب ...
سکوت يک شب غمين ...
شراره هاي پر شرر... انتخاب زيبايي بود دکتر از سعدي شيراز.....@};- رسيدن به تو بي حصار بي معناست
+
خانه ات مطاف فرشتگان بود
ومحل رفت وآمد مردم،
ازهرقبيله ورنگ ومذهب ونژاد. اگرازکوچک و بزرگ،مرد وزن،سوال مي کردي کريم اين شهر کيست؟
همه آدرس خانه ي تورا نشان مي دادند.
هيچکس نااميد از در خانه ات برنمي گشت حتي دشمنانت،
پيش ازآنکه ازتو بخواهند مي بخشيدي تا شرم درخواست را درصورت سائل نبيني.
چندين بار اموالت را بخشيدي به تمام،
ياد مي آيد که همواره مردم را به نيکي و زيبايي دعوت مي کردي،
عارفانه هاي يک دوست
8:19 صبح
ادامه....مي گفتي زيباترين زيبايي ها اخلاق زيباست،
وچه زيبا سخني،بااخلاق زيبا،مي شوددنيارا آباد کرد...اينک اي کريم فرزند کريم،بادستاني پرازنياز وقلبي آکنده ازعشق،وچشماني لبريز ازشوق،ازتو مي خواهم آنچه خيروصلاح ماست برما عنايت کني.کريمان بابدان هم بد نکردند،کسي را ازدرخود رد نکردند.#تبريزي.
{a h=Doktaringlab1}شاخه ي عشق{/a} اين نظرلطف وروح لطيف شماست پريا خانم.@};- امااين حرکات مذبوحانه به جايي نمي رسد به قول مولانا: شمع حق را پف کني تو اي عجوز
هم تو سوزي هم سرت اي گندهپوز
کي شود دريا ز پوز سگ نجس
کي شود خورشيد از پف منطمس
+
قومي متفکرند اندر ره دين
قومي به گمان فتاده در راه يقين
ميترسم از آن که بانگ آيد روزي
کاي بيخبران راه نه آنست و نه اين!!!
خيام
عارفانه هاي يک دوست
8:17 صبح
شب زيبا استاد... خيام، خيام، سال پيش همين موقع بوشهر خيام خواني ميشنيدم اي روزگار...... اين قافله عمر عجب ميگذرد!
اين قافله عمر عجـب ميگذرد
درياب دمي کـه با طرب ميگذرد
ساقي غم فرداي حريفان چه خوري / پيش آر پياله را که شب ميگذرد
+
بس كه بد مي گذرد زندگي اهل جهان
مردم از عمر چو سالي گذرد عيد كنند
عارفانه هاي يک دوست
8:17 صبح
+
نتونستم اين توصيه پزشكي بسيار مهم را براتون ننويسم...!!!*** به هيچ وجه بادام نارس (يا همان چاقاله بادام) و آلوچه نارس ( يا همان گوجه سبز) را خصوصا وقتي که روش سديم كلرايد (يا همان نمک طعام) ميپاشيد نخوريد. . . . . صبر کنيد من هم بيام تا با هم بخوريم من گوجه سبز خيللللللي دوست دارم!!!!:دي

*ترخون بانو*
5:5 صبح
+
تقويم قديمي زمان دانشجوي باز ميکنم تنها نوشته شده Life is full of beauty. Notice it. Notice the bumble bee, the small child, and the smiling faces. Smell the rain, and feel the wind.
انديشه نگار
ديروز 4:8 عصر
+
روزها وساعات مي آيند، سال 1403 به گام هاي پاياني ميرسد، نميدانم ،فروغي وشوري که در من نيست ولي اندوهي در من است، عصياني خاموش، گاه سر در گريبانم، گاه دستي ميگيرم که آن دست به آسمان بلند شود دعايي کند تا اين غم به مدد ايزد کاسته شود، من مسافر کدام قطارم نميدانم، کاش دوباره متولد شوم
انديشه نگار
ديروز 4:8 عصر
زيبا وعالي،@};- من مسافر کدام قطارم نمي دانم،کاش دوباره متولد شوم،کاش عقربه هاي زمان مي ايستاد ومن اندکي درنگ مي کردم تا قبل از گذشته شدن حال،حالي تازه مي کردم ودرحال مي زيستم،چرا که اين قطاررا ايستايي نيست،فقط بايد ازحال لذت برد به قول خيام چون عاقبت کارجهان نيستي است،انگارکه نيستي چوهستي خوش باش.
+
همايش پارسي بلاگ طي سالهاي دور از تحريم @};- :) @};- کسي از اشخاص داخل عکس اينجا هست ؟ :)





انديشه نگار
ديروز 4:8 عصر
من و عکس گذاشتن يهويي :D زمان برگزاري همايش من وبلاگ داشتم اما بيشتر توي پرشين بلاگ فعال بودم و سالها خبر از تالار گفتگوي پارسي بلاگ نداشتم :)
{a h=setarehab}ترخون بانو{/a} همچنين شما هم سالم باشيد @};- اينها همان قديمي هايي هستند که اکنون اينجا نيستند ، بنظرم بيشتر اهل تهران باشند و مناطق نزديک به تهران و احتمالا بيشترشان زياد هم اينجا ادامه ندادند .
+
«پناه»؛ ميبرم «به خدا»، از عيبي که؛ «امروز» در خود مي بينم، و؛ «ديروز»؛ «ديگران را» به خاطر، «همان عيب»؛ ملامت کرده ام. محتاط باشيم؛ در «سرزنش»؛ و «قضاوت کردن ديگران». وقتي؛ نه از «ديروز او» خبر داريم؛ نه از «فرداي خودمان».

انديشه نگار
ديروز 4:8 عصر
گاهي ديگران به زلالي همين قطره و به لطافت همين گلند.....بقول سهراب چشمها را بايد شست....جور ديگر بايد ديد. ...... ........ ......!
1 فرد دیگر
21 فرد دیگر
+
سلام عزيزان وبلاگي اهالي ادب، معرفت وعشق..... امروز گذر ما به کرمان افتاده شايد سالهاست در انديشه ديدار اين شهرم وامروز گر چه يکباره ولي به دل ميهمان اهالي کرمان شديم فوق العاده دوست داشتني هستند اميدوارم گذري به اين شهر زيبا بکنيد......... هر چند که از روي کريمان خجليم
غم نيست که پرورده اين آب و گليم
در روي زمين نيست چو کرمان جايي
کرمان دل عالم است و ما اهل دليم
در انتظار آفتاب
ديروز 11:46 صبح
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} بله استاد زيبا ميفرماييد....... يک حال خوش يک همسفر يک شانه ميخواهد،از اين جهان قدري مي و پيمانه ميخواهد
+
سلام خوبي نيامده نخ بسته ام به انگشتم بشمارم هر که را که در گوشي همراه سالهاست به جناب، وبانو تنها ميشناسم. سلام نيشخندت هم بر من زيباست چون تو خود ميداني گاه تظاهر به دوستي خود حال خوب دل است، گاه تو فرياد زني نوروز وانطرف تر يکي نرم نرم بگويد آمد ه خوبي، شادي، سلامتي..... دنيايي داريم..نه؟؟؟ . سلامم را چه آرام پاسخ ميگويي ، غريبه نيستي آمدي،کوچه پاستور، پلاک تنهايي زنگ اول منتظرم....
مهرباني #
ديروز 11:56 عصر